اینجانب اقرار میکنم همیشه بابایی رو میخابونم و بعدش اگه کار واجبی از جمله خرابکاری نداشتم شاید تصمیم بگیرم بخابم
اولین حمام اینجانب
روز دوم بود که به این دنیا اومده بودم و چون مامانی می ترسید منو بغل کنه(چون میترسید مثل ماهی لیز بخورم)مامانو منو برد حموم البته تا ده ماهگی ام تو حموم مهمون مامانو بودم .مامانو هرگز لطفت را فراموش نخواهم کرد.
پاکترین لحظه عمرم
ای بابا عجب فرشته ای بودم واسه خودم پاک ترین لحظات عمرم ولی خودمونیم ها عجب غیرقابل تحمل بودم ها البته از دیدگاه مامانی خیلی خیلی زیبا بودم